پسرم ابتدا متن زیر را خوب و با دقت بخوان سپس نوشتن کلمات جدید را تمرین کن .
از خواهرم خواهش کردم که برایم کتاب داستان بخواند .
پیش از خواب ، به پدر و مادرم شب به خیر می گویم .
ژاله و منیژه با یک دیگر خواهر هستند .
من از پدر بزرگ خواهش کردم که پیش ما بماند .
آموزگار از مجید خواست که درس را بخواند .
من داستان های شاهنامه را می خوانم .
خواهرم تمیز و خوانا می نویسد .
پرنده ، استخوان تو خالی دارد .
او مریم را برای پسرش خواستگاری کرد .
خواجو یکی از پل های قدیمی ایران است .
پدربزرگ مرد خیر خواه و مهربانی است .
ما خانه ای سه خوابه داریم .
شیر جانوری گوشت خوار است .
پدر خواربار خانه را از بازار می خرد .
من قرآن خواندن مادرم را دوست دارم .
شهر خوانسار چند چشمه دارد .
خواهر - خواب - خواندن - خواهش - خواربار فروشی - خوانا - خوانسار - گوشت خوار - گیاه خوار - خیر خواه - پل خواجو - خواستگار - اُستخوان - تخت خواب -
خواهرم - خواهرت - خواهرش - خواهرمان - خواهرتان - خواهرشان -
خوابیدم - خوابیدی - خوابید - خوابیدیم - خوابیدید - خوابیدند -
خواستم - خواستی - خواست - خواستیم - خواستید - خواستند -
می خوانم - می خوانی - می خواند - می خوانیم - می خوانید - می خوانند .
بخوانم - بخوانی - بخواند - بخوانیم - بخوانید - بخوانند - خواند -
استخوان پا - تخت خواب چوبی - خواهر مهربان - خواستگار خاله مریم - کتابِ خواندنی - خواب جالب